روز دوم دانشگاه و خوابگاه
تثوراتم از خوابگاه چیز قشنگتری بود ولی الا تقریبا همش یا در راه دانشگاهم یا دمبال غذا یا بانک یا کلاس :^(
به هر حال عب نداره این سه چارسالم یجور میگذرونیم باور کنید در حد سربازیه با فرق اینکه تو سربازی امتحان نمیگیرن اونم 4سال
و از همه مهمتر! امروز 2 پاییزه! پاییزه قشنگم :) همون پاییز که تولدمه :) همون پاییزه خوجگل :)
خلاصه بگم که روزای مزخرفیه و البته خسته کننده! اوف چیزی هم ندارم باهاش چای بخورم
اولش خوشال بودم که مثل دوستام پشت کنکور نموندم ولی الان ناراحتم حس میکنم امادگیشو نداشتم که بیام شهر دیگه :( همش گند میزنم :)
عبنداره دیه چی کنیم تا عید فک نکنم برم خونه برمم فلیده نداره خونه با اینجا چه تفاوت !؟ اینجا تنا اونجا تنا
من کل عمرم تقریبن منتظر بودم سالگیم تموم شه و وارد دانشگاه شم ! ولی حالا میبینم هیچی نداره!
ازون جیزی که فک میکردم خیلی حوصله سر بر تره :[
عب نداره دیه لیسانسه هم بگیریم راحت شیم یه مرحله دییه بریم جلو
چی بگم دیگه چیزی یه ذهنم نمیرسه
امید وارم پست بعدیو با ذوق بنویسم :)
خب دیه فقط خواستم بگم پاییز شده و یکم چیز میز بنویسمو اینجور داستانا
همین دیه فلا
,نداره ,دیه ,ولی ,بگم ,پاییزه ,عب نداره ,سالگیم تموم ,بودم سالگیم ,تموم شه ,شه و
درباره این سایت